ارنواز :آنکه سخنش رحمت آورد
ارنواز ،نام یکی از دو دختر جمشید که در اصل arenavak است که مرکب است
از اَرنه به معنی «سزاوار و خوب»
و واز به معنی«واژه و سخن»
پس معنی ترکیبی کلمه «آنکه سخنش رحمت آورد» می باشد.
ارنواز در اوستا با نامهای اَرِنَواچی و اَرِنَواچ آمدهاست. در پی نوشت نام ارنواز در فرهنگ واژههای اوستا آمدهاست:
ارنواز (ارنواجی) به برگردان پرفسور کانگا نام یکی از خواهران جمشید شاه است. بنا بر شاهنامهٔ فردوسی ارنواز نام یکی از دختران جمشید است که هنگامیه که ضحاک به جمشید شاه پیروز شد او و خواهرش شهرناز، هر دو به دست ضحاک افتادند و سرانجام ................
از ادامه مطلب دیدن فرمایید
ارنواز ، نام یکی از خواهران جمشید شاه است. بنا بر شاهنامهٔ فردوسی ارنواز نام یکی از دختران جمشید است که هنگامیه که ضحاک به جمشید شاه پیروز شد او و خواهرش شهرناز، هر دو به دست ضحاک افتادند و سرانجام به دست فریدون از بند ضحاک رهایی یافتند.
از نام شهرناز در فرهنگ واژههای اوستا چیزی یافت نشد
نخستین زنان در شاهنامه چه کسان هستند و از نظر نوشتار دینی و نوشتار ملی چه تفاوتی با هم دارند؟
در شاهنامه نخستین زن یا بهتر بگویم دو نخستین زن، زیرا دو زن با هم یکسان و همراه درون نوشته ها می شوند، دو دختر (در برخی موارد می گویند دو خواهر) جمشید بودند، که اژی دهاک (ضحاک)
پس از چیرگی بر جمشید آنان را به همسری می گیرد، نخستین بار این گونه توصیف میشوند.
دو پاکیزه ازخانهی جمّشیـــــــد
بـرون آوریدند لـرزان چو بید
که جمشید را هر دو دختر بدند
سر بانوان را چو افســـر بدند
ز پوشیده رویان یکی شــهرناز
دگر ماهروئــــی به نام ،ارنواز
شهرناز و ارنواز نام دو دختر جمشید در شاهنامه هستند که نخستین زنان شاهنامه شناخته میشوند. این دو بانو در اوستا به ترتیب سنگهَوک sanghavak و ارنوک arenavak آمده اند. این دو بانو بعد از این که به دست اژی دهاک می افتند به وی سپرده میشوند.
در شاهنامه چاپ مسکو دو بیت است که در میان قلاب قرار دارد و توضیح در مورد سرانجام بعد از دستگیری آنان به دست اژی دهاک است. این دو بیت که در قلاب است در چاپ باستفری بیرون
از قلاب قرار دارد (بیت هایی که در قلاب است نشانگر الحاقی بودن است) این چنین آمده است:
به ایـوان ضحاک بردندشان
بــــدان اژدههافـش سپردندشــان
بپر دختشان از ره بدخویـــی
بیاموختندشان تنبل و جادویـــــی
در این دو بیت واژه ای که می تواند مورد توجه قرار گیرد جادویی است ؛ پیشتر اشارهای کردیم به زنان جادو که به آن در پهلوی پری گویند، پریها زنان جادوگر و در ادبیات ما پریان (در ادیان ابراهیمی شاید همان جن) موجودات شر بوده اند. پریان آدمی را آسیب میرساندند و مایهی فتنه بودند. در داستانهای شهرزاد ِ قصّهگو می توانیم نمونههایی از آن را پیدا کنیم یا در داستان عامیانهی امیرارسلان نامدار، این جادوگران مایهی آسیب وگمراهی جامعه بودند و با افسونهای خود به دین راستی ضربه میزدند. ابتدا این زنان چهرهای مقدس داشته اند ؛ هنگامی که جوامع ابتدایی در متن خرافات زندگی میکردند و این نوع زنان ومردان جادوگر حافظ جامعه به نوعی پنداشته شدند اما با تغییرات فرهنگی ایران و آمدن پیامبر زردشت بزرگ این نقش مانند دیگر نقشهای خرافهای و پنداری نادرست بدل به دیوها، که روزگاری خداهای هند و ایران بوند، شدند که نوعی دشمن دین مزدیسنی به شمار میرفتند.اژی دهاک که در اوستا از دیوان و دشمنان مزدیسنی است وموجودی سه کلهی سه پوزهی شش چشم و مایهی آسیب آدمی تصویر شده است. باید هم همسرانی همانند داشته باشد که او را در آسیب رساندن به مزدیسنان همراهی کنند.اگر چه در شاهنامه جنبهی ملی این اسطوره بیشتر از جنبهی دینی است اما در زوایای پنهان می توان اندیشههای ضد دینی اژیدهاک و فساد او را دید.
در هنگام قیام فریدون و کاوه بر اژی دهاک بخشی از نیایشهای فریدون برای دستیابی بر آژی دهاک به شهرناز و ارنواز اختصاص دارد. در اوستا سه بار نام شهرناز و ارنواز آمده و آن هم در بخش یشتها است و در نیایشهای فریدون نام این بانوان آمده است.در آبان یشت (یشت 5) که اختصاص به ایزد بانو اردوی سوره آناهیتا دارد در کردهی نهم بندهای 33تا35، در گوش یشت (درَواسپ یشت) که یشت نهم است- کرده ی سوم بندهای 13تا15 و در رام یشت که یشت پانزدهم است کردهی ششم بندهای 23تا25 بیان کنندهی نیایشهای فریدون به ایزدان است ، برای دستیابی به آنچه که میخواهد. متن نیایش فریدون در تمامی یشتهای گفته شده چنین آمده است:« مرا این کامیابی ارزانیدار که من بر «اژی دهاک»- [اژی دهاک] سه پوزهی سه کلهی شش چشم، آن دارندهی هزار [گونه] چالاکی، آن دیو بسیار زورمند دروج، آن دروند آسیب رسان جهان و آن زورمندترین دروجی که اهریمن برای تباه کردن جهان اشه، به پتیارگی در جهان استومند بیافرید- پیروز شوم و هر دو همسرش «سنگهوک» و «ارنوک» را- که برازندهی نگاهداری خاندان و شایسته زایش و افزایش دودمانند- از وی بربایم.»
ایزدان نیایشهای فریدون را پاسخی مثبت میدهند و فریدون به کامیابی میرسد.
نکتهای که در این بند از یشتها مهم است این است که این دو بانو به عنوان دختران جمشید نیامده اند اما در نوشتارهای پهلوی آنان به عنوان دختران جمشید آمده اند و در شاهنامه هر دوی اینان عنوان شده.
در شاهنامه علت این که این دو همسر اژی دهاک شده اند را گفتگوی ارنواز با فریدون این گونه بیان میکند:
چو بشنید ازو این سخن ارنــــــواز
گشــاده شــــدش بر دل پاک راز
بدو گفت شاه آفریدون تویـــــــــــی
که ویران کنی تنبل و جادویـــی
کجا هوش ضحاک بر دست توست
گشاد جهان بر کمربست توست
زتخم کیـــــان ما دو پوشــیده پــاک
شـــده رام با او ز بـیم هـــــلاک
همی جـفـتـن و خاست با جفـت مــار
چگونه تـوان بردن ای شـهریار؟
فریدون پس از نیایش با ایزدان به جنگ اژی دهاک میرود و وی را شکست میدهد. در هنگام درون شدن به کاخ اژی دهاک زنانی را که در پی آنان بوده است را مییابد.
ز اسب اندرون آمد به کاخ بزرگ
جهان ناسپرده جــوان ستـــرگ
برون آوریــــــد از شبـســتان اوی
بتان سیه چشم خورشید روی
بفرمود شستن سرانشـــان نخـسـت
روانشان از آن تیرگـیها بشست
ره داور پـــــــــــاک بـنـمـودشــان
از آلودگـــــــی پـس بـیـالـودشـان
طبیعی است زنانی که هر چند ناخواسته با اژی دهاک نشست و برخاست کرده اند از راه مزدیسنی (توجه به دین زردشتی ننمایید اینجا منظور مزدیسنی پیش از زردشت است) به دور شده اند و راه جادو آموخته اند و بدل به پری شده اند. ابتدایی ترین کار این است که آنان را از این آلودگی بپالایند. فریدون آنها را هم از نظر جسمانی و ظاهری و هم از نظر روانی و اعتقادی دگرگون میکند و به سوی تفکر و اندیشه و فرهنگ نیک بر میگرداند.در دین زردشتی هم پاکی تن اهمّیّت دارد که باید کارهای بیرونی و ظاهری را انجام داد و هم اندیشهها. البته می دانیم که در دین زردشتی اندیشه مهم ترین رکن در دین ست و با اندیشههای نیک است که کارها را میتوان به راستی کشاند.
دکتر بهمن سرکاراتی دانشمند زردشتی در پژوهش ارزندهی خود به نام «بنیان اساطیری حماسهی ملی ایران»این دو خواهر را تجسم مردمانهی دو فروزه و امشاسپند خرداد و امرداد میشمارد. برای آشنایی اندک میگویم که این فروزهها که هستند. فروزهی خرداد در اوستا هوروتات و در پهلوی خردات یا هرداد به معنی رسایی و کمال در گاهان یکی از فروزههای «مزدااهورا» و در اوستای نو، نام یکی از امشاسپندان و نماد کمال و رسایی آفریدگار است که با سپندارمذ و امرداد گروه سه گانه ی امشاسپندان بانوان را تشکیل میدهند.
منابع
شاهنامه _فردوسی بزرگ
اوستا_ برگردان جلیل دوست خواه
سیری در آموزش های گاثها –شاد روان موبدان موبد رستم شهزادی بندهشن
فلسفه ی زرتشت (دیدی نو از دین کهن)- فرهنگ مهر
ایران نامک -امان الله قرشی
کیانیان - آرتور کریستین سن
آناهیتا در اسطوره های ایرانی -سوزان گویری
زن در اساطیر ایرانی – عبدالوهاب ولی
ایران از آغاز تا اسلام – رومن گیر شمن
تاریخ هرودوت
لطفا نظرات خودتونو برامون بنویسید